گاهی خودم را میهمان می کنم به یک قهوه ترک یا کاپوچینو( البته وقتی هنوز این طور معده درد نداشتم) به یک رستوران درجه یک یا فست فود.
امروز هم خودم را میهمان کردم به 4 تا سی دی و دو تا کاست و یک بسته شکلات و یک پاکت کراکت نمکی. از این میان سه سی دی جان باری را انگار بیشتر دوست دارم. از شما چه پنهان بدم نمی آمد با خودم باغ پرندگان هم بروم! توی میهمانی امروزم یک مادر دیدم که دلش برای دخترش تنگ شده بود و جوری به من نگاه می کرد که شک کردم نکند شبیه دخترش هستم.
مهمانی خوبی بود و خوش گذشت.
وقتی کسی به آدم چیزی هدیه نمی دهد چاره چیست؟ حالا از فرداست که خیل کامنت و اس ام اس روانه شود که فلان کتاب و بهمان سی دی و آن شب شام و آن ناهار و غیره چی؟ همه ی این ها درست ولی دوست دارم گاهی با خودم تنها میهمانی بروم با خودم تنها سر میز شام مردم را دید بزنم، با خودم تنها یک ساعت توی کتاب فروشی و محصولات فرهنگی زل بزنم به ردیف سی دی ها و کاست ها.
۸ نظر:
دیگه چی؟؟
همینمون مونده دختر بره این کارا رو هم بکنه.. واه واه واه..
آخرازمون شده والا
کدوم کارا؟
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی!
Webloget ro doos daram rafigh :)
Va mehmani haye koochiket ro
Keep on the good work
نظر لطفته رفیق .
خوش به حالت...
de sarkare khanoom hamine ke man migam gahi cheghadr shabihe ham raftar mikonim :))
manam gahi ke barey khodam mehmooni tooye caffeshop bad ke harfesho mizanam baghiye fekr mikonand vahhhhhhhhhhhh che chiza be haghe chizaye nadideh
vali man caffeshop raftan ba khorzoo khan ra doost daram ;)
jalebe ke model hadiye haE ham ke be khodet midi shabihe mane heyf ke eslam dast o pamo baste vagar na kheili tafahom darim zaheran;)
biya ye kari konim to baraye man hadiye bekhar man baraye to mikharam vali coffeshop dige ba ham nemirim ok ?sarkare khanoom?!!!!!!!!!!!
باشد ، چش!
من برا شوما کادو می سونم شومام برا خودی من ، حج خانوم.
ارسال یک نظر