۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

کسی چه می دونه!


می شه این سوال را پرسید که آیا یک هفته مانده به یک نقطه عطف در زندگی بشریت؟
اون قدر این حرف بزرگه که پرسیدنش و فکر کردن راجع بهش دور از ذهنه! مگه می شه دنیا به این سادگی ها به هم بریزه، این رو هر بار که کسی راجع به بیست و یکم گفته در جواب گفتم. اولین بار مستر لیم حرفش رو پیش کشید، تکنسین چینی و لامذهب آزمایشگاه. وقتی می گویم لا مذهب یعنی خودش گفته دینی ندارد و باز هم خودش گفته اینها که می گوید توی کتاب نستراداموس هم آمده یا مثلن توی فلان کتاب هم نوشته و هی اسم ردیف کرد پشت سر هم که فلانی توی کتاب فلان گفته وقتی بسار جرم آسمانی می خواهد رد شود اون طور می شود. چند ماه پیش بود که این حرفها رو می زد. قبلش از ضعف چشم و کاهش شنوایی اش گفته بود و من که اصلن به قول عذرا به کتفم هم نبود که دنیا می خواهد چه بشود چندان گوش نمی دادم که توجیه علمی و تاریخی مستر لیم چیه. فقط پرسیدم «آر یو شور؟» و او هم تصدیق کرد و پرسید«سو وات دو یو وانت تو دو؟» مکثی کردم و یک چیزی سر هم کردم و توی جوابش گفتم. راستش رو هم گفته بودم. .واقعن اگه هفته آینده دنیا به آخر برسه این همه استرس رو برای چی باید تحمل می کردم. پولی که برای ثبت نام این ترم داده بودم رو بر می داشتم و می رفتم مسافرت.
ای کاش مثلن یک جورهایی دنیا قبل از تمام شدنش مثل وقتی که امتحان های مهم می خواهد تمام شود یک نفر اعلام می کرد مثلن یک ماه دیگه مونده تا مردم فکرها شون رو کنن شاید خورده حسابی با دنیا دارند.
جمعه آینده پایان تقویم مایاها و البته شب یلداست. 

پانویس: خدایا اگه هفته آینده اتفاق خارق العاده ای افتاد این رو بخون چون ما ممکنه اینترنت نداشته باشیم : «ولی من سوالم از شما اینه که خدای عزیز چی می شد صبر می کردی من دفاع کنم بعدش کار دنیا را یه سره می کردی؟ چی می شد یه روز معمولی به ما می دادی بعدش دکمه ریست رو می زدی؟ خودت می دونی که چه آرزو ها که نداشتم آخه خودت رو خوش می اومد؟ با این اوصاف، با وجود این که این رسمش نیست ولی بالا غیرتن ما رو یادت نره! »

هیچ نظری موجود نیست: