۱۳۹۰ آبان ۱۴, شنبه

به متل من خوش آمدید.


یکی از آرزوهام اینه که یه روزی یه هتل بزنم. هتل که نه یه چیزی مثل یه متل، توی یه جاده سبز مثلا جاده های شمال یه ساختمون دو طبقه، طبقه پائین یه رستوران و بیکری داشته باشه، طبقه بالا ده دوازده تا اتاق، هر اتاقی طراحی منحصر به فرد داشته باشه، مثلا یه اتاق مخصوص موزیسین ها یه اتاق مخصوص مهندسین، یکی برای آدم هایی که کاسب کارن، یه اتاق برای شعرا، یکی برای نویسنده ها، یکی برای دکترها، چند تا اتاق شد تا اینجا؟ خلاصه هر اتاقی یه جوری باشه که مثلا وقتی طرف در اتاق رو باز می کنه یهو بگه «وای این یه تیکه از دنیای منه.»
ولی داستان دقیقا این جوریه که مثلا شما تصمیم می گیرید برید «متل تبسم»، بله اسمش تبسمه، بعدا میاید پذیرش هتل، من اونجا با یه بلوز آبی روشن و دامن خوشگل گلی گلی آبی آسمونی و پس زمینه سورمه ای، یا مثلا اگه روز زوج باشه ترکیب رنگ گرم، یا مثلا اگه بزنه و شما از قضا روز جمعه یا روز عیدی چیزی بیاید ترکیب رنگهای شاد، با یه تل مو که به رنگ لباسم بخوره یا مثلا یه جفت از اون گل سرا که همیشه می زنم و بچه ها می گن منو شکل دختر بچه ها می کنه اونجا پشت پیشخون ایستادم. 
 اگر مشتری محترم که شما باشید وقتی وارد می شید سگرمه هاتون توی هم باشه، با جمله از پذیرش مهمان اخمو معذوریم مواجه خواهید شد، اگر نه یه فرم دو خطی بهتون می دم که توش دو تا سواله سوال اول پیشه شما چیه، سوال دوم دوست داشتید حرفه تون چی بود؟ بعدا یه سوال دیگه پشت صفحه هست برای کسایی که اتاق دو تخته می خوان، حاضرید به خاطر همراهتون از آرزوهاتون صرف نظر کنین؟ با توجه به این سه تا سوال اتاق مورد نظر رو بهتون معرفی می کنم.
البته این رو هم بگم که من راجع به دکوراسیون رستوارن، بیکری و کافه هم کلی فکر کردم و حتی نمونه هایی رو رفتم دیدم J فقط نکته مهم اینجاس که رنگ رو میزی ها و پرده ها هر روز با روز قبلی فرق داره.
توجه کنید که اتاق بچه ها جداست. ای کاش که یه روزی واقعا من این متل تبسم رو تاسیس کنم. قول می دم زنجیره ای بشه تو دنیا، یه متل کوچولو که ممکنه هیچ وقت از خاطر آدم هایی که میان توش نره. بالاخره چنان که اطرافیان می دونن من دختر عجیب غریبی هستم.

۳ نظر:

رهگذر گفت...

چه آرزوی دقيق و حساب‌ شده‌ای...
موندم با توجه به جواب‌های مختلف سوال پشت صفحه،چطور اتاقی معرفی ميشه.
;)

Unknown گفت...

اون دیگه جز پلیسی های متله که نمی شه توضیح داد :)

رهگذر گفت...

:)