یکی از دوستهای من توی فیس بوک این چند خط رو استتوس کرده بود :
«همهی ما هزاران آرزو داریم. لاغرتر شویم، بزرگتر شویم، پول بیشتری داشته باشیم، اتومبیل بهتری سوار شویم، یک روز تعطیل، یک گوشی موبایل جدید، ملاقات با دختر/پسر رویاهایمان. ولی یک بیمار مبتلا به سرطان تنها یک آرزو دارد. و آن اینست که از شر سرطان خلاص شود. . به افتخار مقام کسانی که از دنیا رفتهاند یا با سرطان می جنگند، یا حتی یک روز سرطان داشتهاند، این پست را حد اقل برای یک ساعت استاتوس کنید.»
پیش از اون که برسم به خط آخر که خواسته اینو استتوس کنم، پیش خودم گفتم کی گفته یه بیمار سرطانی تنها یه آرزو داره؟ به شخصه بیماران مبتلا به سرطان زیادی رو دیدم، همه اونها هم آرزوی بهبودی تنها آرزوی زندگی شون نیست. آدم وقتی نزدیک می شه به مرگ، اون وقت ارزش خیلی چیزهای دیگه زندگی رو می فهمه، اون وقت ارزش لاغر تر بودن، پول بیشتر داشتن، دیدن مرد یا زن رویاهاش رو می دونه، الزاماً از شر سرطان خلاص شدن ، آدم رو به اوج خوشی نمی رسونه، نه برای این که خودم با این بیماری دست و پنجه نرم نمی کنم، نه.. برای این که زندگی گاهی توی یک لحظه ناب خیلی با ارزش تر از یک عمر بی حاصله.
به امید روزی که هیچ کس از ناخوشی نناله، به امید بهبودی همه سرطانی ها و باقی بیمارها.
باید از لحظه لذت برد. از همین نسیم بعد از باران مثلاً.
۴ نظر:
هر دوتاتون يه جورايي درست گفتين
;)
همه آدم ها یه جورایی درست می گن. :)
این جمله را تا حالا خیلی توی فیس بوک دیده بودم اما تا حالا اینطوری بهش فکر نکرده بودم.دیدتون قشنگ و شاعرانه است.خوشمان آمد:)
عرض ارادت به زوج جوان :) کجایین بابا؟
ارسال یک نظر