۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

در راستای گفت و گوی برنامه روی خط با آقای دکتر اقلیما


آقای دکتر اقلیما امیدوارم در بررسی های بعدی شما قبل از هر چیز پیش شرط «زن به خاطر نیاز اقتصادی به ادامه کار نیازمند است» را از ذهن خودتان پاک کنید.یک زن حق دارد به هر دلیلی از نیاز اقتصادی تا لذت بردن از کار خارج از منزل کار کند. 
چیزی که در چند سال فعالیت اجتماعی در مورد مشکلات زنان در محیط کار بر من عیان شده این نیست که اگر زن در باغ سبز نشان دهد دچار خواهد شد. مشکل بستر جامعه است، مشکلات زنان در محیط کار با محدود کردن زنان حل نخواهد شد. وقتی محیط کار بر پایه مرد سالاری باشد، وقتی اکثریت قریب به اتفاق مدیران یک محیط را مردان تشکیل بدهند، وقتی انواع و اقسام محدودیت  برای زنان را روا بدانیم تا مشکل ایجاد نشود، (مثلا یک روز ظهر موقع ناهار برای ما شوی لباس اسلامی گذاشتند، چادری که جلوش زیپ داشت و حتی کیف دستی مون هم باید داخل چادر قرار می گرفت، لباس مضحکی که شاید در دیگر جاهای دنیا برای بالماسکه ها مورد استفاده قرار بگیره.) شما چه انتظاری دارید؟
سالهایی که در صنعت و فرهنگ ایران کار کردم، ولو سالهای درازی نبودند، مسائلی را تجربه کردم که نه فقط ریشه ی مذهبی که ریشه ی فرهنگی دارند. چطور ممکن است شعار آزادی خواهی سر بدهیم وقتی حداقل آزادی را از زن ایرانی سلب می کنیم. چرا زن ایرانی باید جلوی خندیدنش را توی محیط کار بگیرد چون مرد ایرانی دچار مشکل می شود؟ این آزادی نیست. حداقل آزادی را دریغ کرده ایم. استباط من از حرف های دوستانی که مسائلی این چنین رو تحلیل می کنند این است که مشکلات جنسی را در محیط کار لمس نکردند، مسلما شما مراجعان زیادی داشتید که مشکلاتی از این دست داشتند. ولی آیا خودتان در محیط کار دچار چنین مشکلاتی شدید؟ به عنوان یک زن همین که وارد محیطی می شوید که در یک ساختمان سه طبقه در نهایت چهار زن کار کنند و باقی همه مرد، شما بخندید یا نخندید، هر لباسی به تن کنید(هرچند اکثر ادارات و موسسات بزرگ محدودیت پوشش دارند، شما حق ندارید هر لباسی به تن کنید) باز دیده می شوید. در جواب دختری که برای من تعریف می کرد« یک بعد از ظهر در یکی از قمست های فلان کارخانه بزرگ ایران در یکی صنایع سنگین، کامپیوتر یکی از مدیران گرامی رو تعمیر کرده  و در جواب درخواست همان آقا که خانم می تونم شما رو بغل کنم؟ جیغ کشیده و ساختمان را ترک کرده» می توانم این رو بگویم، وقتی ادارات زن ها را در اقلیت قرار می دهند در حالی که در واقع زنان کم قابلیت تر نیستند، نتیجه می شود این که وقتی یک مرد از میان این همه آقایان ساعتی با زنی تنها می شود به تنها چیزی که فکر می کند بعد جنسیتی آن زن است و دیگر هیچ، فکر نکنید که مشکلات جنسی ایران محدود می شود به همین. اگر بخواهیم این جور مشکلات را بنویسیم مثنوی هفتاد من است، آقا دکتر اقلیما شما اگر زن بودید آیا هنوز معتقد بودید که باید با رفتار زنانه ریشه ی مشکل را خشکاند حتی وقتی همکار اتاق بغلی تان را به جرم این که همزمان با یک مرد دیگر یک زن را صیغه کرده باشند به قولی تبعید کرده باشند و او روزها بی آن که کار کند مدام با دوستانش چت کند، چرا که تبعید شده به بخش تحقیق و توسعه و زمانی که رد آن زن را می گیرید به همان جرم مشترک اخارج شده چون جلوی اشاعه مشکلاتی این چنین گرفته شود، و سنگینی نگاه همکار اتاق بغلی را شما هر روز صبح حس کنید.
آیا زن ایرانی مقصر است که آقایان همکاران ما وقتی به بهانه ی آموزش های خارج از کشور در سفر های اروپایی شان سر از فاحشه خانه ها در می آورند؟  آیا زن ایرانی مقصر است وقتی همکار دیگر ما در چنان سفری به پیش خدمت خوش لباس هتل حمله می کند که در آغوشش بکشد؟
خودمان را گول نزنیم، ما وقتی نوجوان بودیم بهمان یاد می دادند روابط بین دختر و پسر خوب نیست، هی توی مدرسه توی گوشمان می خواندند دختری که دوست پسر دارد خراب است، توی دانشگاه گفتند اردو های مختلط ممنوع است، گفتند تیو محیط دانشگاه نایستید به حرف زدن، انجمن ها و محیط های کوچک دانشجویی را به حکم غیر شرعی بودن روابطمان تعطیل کردند، هی مدام گفتند زن ها باید لای زر ورق بامنند تا روزی یک مرد با هزار خواهش و تمنا بیاید برش دارد ببرد.  بعد ها که بزرگ شدیم جای خالی آن روابط ساده انسانی توی زندگی ها مان شد این عقده های بزرگ که مرد سی و چند ساله توی تاکسی دست دختر کنار دستی اش را به تهاجم بگیرد که تو رو خدا بذار حس کنم! این یعنی فاجعه! یعنی حذف یکی از نیاز های انسانی و محیط کار برای مردان و حتی زنانی که نمی دانند نیازشان را چطور مرتفع کنند می شود یک بستر نامناسب می شود جایی برای بیرون ریختن تعفن این عقده ها. نه آقای دکتر هزار سال دیگر هم اگر زن ایرانی را محکوم کنید نخواهم پذیرفت چون ایران با سانسور روابط جنسی مردم را به مرز دیوانگی کشانده. 


۳ نظر:

Yaroo گفت...

احسنت, خوب بود.

غریبه آشنا گفت...

پس خواب نبوده مصاحبه بوده...

Unknown گفت...

چی مصاحبه بوده؟