۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

دوست داری چندم باشی؟

گفت « دلم می خواست امروز احوالت رو می پرسیدم، ولی چه می شه کرد که وقتی آدم پر حوصله باشه، همیشه دوم می شه!»
پرسیدم « دوست داری اول شی؟»
جواب داد « تو چی؟»
گفتم « گاهی دوست دارم دوم باشم، یه وقتهایی هم اول، بعضی وقت ها دوم شدنو بیشتر دوست دارم.»
گفت « وقتی همیشه توی سراغ گرفتن دوم می شم ناراحتم، دلم می خواد اول باشم. »
جواب دادم « مثل این که اجماع بر اول شدنه توئه! راستی، به نظرت شام چی داریم؟»

۳ نظر:

حدیث گفت...

تو احوال پرسی گاهی اول بودن خیلی حس لطیفیه! اون موقعی که خیلی وقته از یه عزیزی خبر نداری! یا یه کسی که خیلی دوسش داری. و می خوای یه جوری بهش بفهمونی که من دوست دارم.
ولی گاهی هم دوم بودن حس بهتریه. یعنی یالا تو هم یه حرکتی بکن!
ولی جدای از احوال پرسی، با اینکه ما تب اول بودن داریم، گاهی دوم، سوم و اصلا گاهی نبودن حس خیلی خوبیه. نبودن یعنی بودن در جای دیگه!

Unknown گفت...

چقدر قشنگ تعبیر و تفسیر کردی حدیث. یهو دلم برات تنگ شد. کی می آی اصفهان؟

shojaeian گفت...

"اول" قرار نبود بمیرند عاشقان
آتش بجان شمع فتد کین بنا نهاد