۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

تعبیرم کن!


انگار هنوز خوابم، روی زمین خیس پای برهنه راه می روم. راهم می بری. انگار هنوز نم باران که می نشیند روی گونه هایم دست خودم نیست که پاکش می کند. بعضی خواب ها دیر تعبیر می شوند، آرام، آرام. تعبیرش را قبلاً انگار دیده بودم توی ورق های تاروت روی زمین همین اتاق... همین جا روی همین قالیِ رنگ روشن طرح تبریز... همین جا که دیشب با لباس سبز روحانی ام رویش خوابیدم. هنوز هم خوابم. روی همان زمین خیس راهم می بری. پایم که می رود توی چاله ی آب خم می شوی آرام... حالا انگار به آسمان نزدیک ترم به تو هم. هنوز پا برهنه با پاهای خیس، نقش همان ورق های تاروت روی قالی را می بینم. دلم می خواهد یک بند از آن متن های آهنگین را برایم بخوانی.

۸ نظر:

رهگذر گفت...

@};-

هادی گفت...

سلام دوست عزیز
خیلی جالب بود برام توی خواب عجیبی دیدم که شیر میخواست بهم حمله کنه منم از روی ترس فرار میکردم می دویدم ولی به خودم دیدم انگار آروم پیاده روی میکنم با تمام وجودم هرکاری میکنم سریع بدوم ولی نشد شیرداشت بهم نزدیک میشد اسلحه تفنگ رو از کمرم برداشتم به سویش شلیک کردم باز دیدم که مثل تفنگ آب پاشی تیرش به فاصله یک متر میافته زمین و وقتی شیر به سینه ام پریداز خواب پریدم.
من فکر میکنم این خواب میشه تعبیر کرد.کی میتونه این خواب رو تعبیر کنه؟

Azam گفت...

گریه هم خوبه..
چرا که نه...
اما بعد از اینکه از ته دلت گریه کردی، از ته ته دلت ، برای خودت وبرای دیگری ... یه لبخند بزن و بلند شو
;)

ژ.م گفت...

عالی بود

dar hamin nazdiki گفت...

pas oham soraghe shoma ham amadeh and sar kare khanoom ma ke modatist faghat zar mizanim o na lebase sabzi o na chaleye abi o na paye khisi o na asemani o na khodaE darim ,hame chiz zamini o zendeh o choonan saliyane door
khab nemibinim dar khab zendegi mikonim kaboosi ke azash bidar nemishim fekr mikonim ke gahi kami kamtar khabim bekhaham benevisam masnaviye haftad man ast ,to ektefa kon be asheghanehaye namnake man

yeki hamin nazdikiha گفت...

khabhaye noghreE bitabire to ra che kasi tabir mikonad?

میم. ح. میم. دال گفت...

Besyar ziba

Unknown گفت...

:)