۱۳۸۸ دی ۵, شنبه

خدا خیرت بده آقای رزواتر

" همین که الیوت رو دیدم عاشقش شدم. "
" نمی شه از یه کلمه ی بهتر استفاده کنی."
" به جای چی؟"
" به جای عشق ."
" کلمه بهتری هم هست؟"
" کلمه ی خوب و تمام عیاریه ـ ـ البته تا وقتی که الیوت قدرش رو می دونست. حالا دیگه به نظر من ارزشی نداره. الیوت با "عشق" همون کاری رو کرد که روس ها با" دموکراسی" کردند. الیوت می خواهد عاشق همه باشه، پس ما اگه می خوایم عاشق آدم های خاص به خاطر دلایل به خصوص باشیم بهتره یه کلمه دیگه برای خودمون دست و پا کنیم. " به تابلوی رنگ و رغن همسر مرحومش نگاهی انداخت." مثلاً من اون رو بیشتر از آشغال جمع کن ها یی دوست دارم که بهم القا می کنند مقصر بیشتر جرایم عنوان نشده ی مدرن منم، به این می گن : اِف ـ تِ ـ راـ ق."
از کتاب " خدا خیرت بده آقای رزواتر" نوشته کورت ونه گات

۵ نظر:

7805 گفت...

انشااله کتاب کی بیرون میاد تبریکات لازمه را بفرستیم محضرتان (شایدم بیرون اومده صداشو در نمیاری! باید یه زنگی به نشر سبزان بزنم برای آمارگیری!)

Unknown گفت...

زوده هنوز.

7806 گفت...

من البته ویراستار نیستم ولی :
رغن ----> روغن

khodiman گفت...

nemidoonam chera vali kheili chasbid
mishe bizahmat in ketabo bedi man mikham bekhoonamesh

khodiman گفت...

zahra
halam gerefte aslan hosele nadaram kojaE?