۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

خاطره دزدی


دفتر خاطرات مینا وقتی کلاس دوم بود :
" ماه مبارک رمضان بود، ما همه از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم."
فقط خدا می دونه چه قیامتی شد اون روزی که من یواشکی دفتر خاطرات مینا رو خوندم.

۶ نظر:

رامتین جباری گفت...

خیلی بامزه بود، خیلی..

مینا گفت...

آیکون دست به کمر با نگاه چپ چپ.
بی تربیت مگه خودت خواهر نداری منو مخره می کنی؟

Unknown گفت...

اولن که من مسخره نکردم نقل قول کردم. در ثانی دفتر خاطرات خواهر خودمه دلم می خواد. دست به کمر اونم روی پشت بوم.

ايمان گفت...

بازهم کندکاو خواهرانه... ؛)

ضمنا به جای نوشتن: "آیکن دست به کمر با نگاه چپ چپ" می‌توان از \< Z >\ استفاده کرد.

میم. ح. میم. دال گفت...

خوب شد شام نخوردید!

Taurus گفت...

اخی فکر کن :)))))