۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

Postmodernism in Engineering Articles


فقط فکر کن اگر من داستان نویس پست مدرن به در بخوری بودم. حالا خیلی جدی بلند می شدم و می رفتم دفتر معاونت پژوهشی دانشگاه، یک پرونده ی یاسی یا صورتی خال خالی را می کوبیدم روی میز.  بعد از آن که منشی گرامی به من می گفت « اوکی، هَو اِ سیت.» چند دقیقه پشت در اتاق معاون پژوهشی می نشستم و سر آخر مانیفست «Postmodernism in Engineering Articles (پست مدرنیسم در مقاله های مهندسی)» رو می کوبیدم روی میزش و بعد اتاق رو ترک می کردم.
اگر داستان نویس پست مدرن نویس به درد بخوری بودم البته از فردا همه دانشجوها و محققین به جونم دعا می کردند چون علاوه بر این که می تونستن هر چی به ذهنشون می رسه رو به هم مربوط کنند، از شر دو بخش مهم اینتروداکشن و کانکلوژن راحت می شدند.
خود من یکیش. در عرض یک سال می تونستم ده دوازده تا مقاله ی کیو وان بدم.  
همه ی این ها برای اینه که من یه پست مدرن نویس به درد بخور نیستم. یعنی اصلا پست مدرن نویس نیستم البته اگه کم و کان داستان نویس محسوب بشم.  


هیچ نظری موجود نیست: