۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

مثل من باش!

این مطلب را برای آن ها می نویسم که حداقل جامعه ایرانی نیستند، تعصب مشکلی است که شاید اکثریت ما درگیرش بوده ایم هستیم یا خواهیم شد.
مدت زیادی نیست که ساکن شهر کوآلامپور شدم، پایتخت کشوری که دین رسمی اش همان دین رسمی ماست، که هر روز صبح صدای اذان صبح من را از خواب بیدار می کند، که توی کوچه و خیابانش زنان بسیاری حجاب اسلامی دارند. این که فرهنگ ما و این ها چقدر متفاوت است بماند. ولی یکی از تفاوت های فاحش میان ایرانیان و مالایی ها این است که ما انسان های متعصبی هستیم، متعصب روی دین و مذهب روی سنت، روی فرهنگ، روی رفتار شخصی مان، از وقتی به دنیا می آییم دلمان می خواهد هر کسی را می بینم مثل خودمان کنیم، دلمان می خواهد مروج دین و مذهب و فرهنگ خودمان باشیم در حالی که اینجا در شرق دور جایی که شاید به قول بعضی بچه ها دویست سال هم نیست که مردمش را از درخت کشانده اند پایین، مردمش یاد گرفته اند چطور همدیگر را بی چون و چرا بپذیرند. یاد گرفته اند اگر مسلمان نیستند حریم زن مسلمان را رعایت کنند، یاد گرفته اند اگر مسلمان هستند بی هیچ تعصبی از کنار مشروب فروشی ها بگذرند. یاد گرفته اند غذای چینی بخورند، غذای هندی، بوی غذای ایرانی بپیچد توی کوچه هایشان، اینها توی همین به قول ما دویست سال خیلی چیزها یاد گرفته اند که ما توی آن دوهزار سال یاد نگرفتیم.


۴ نظر:

مینا گفت...

دِ بله دِ :دی

Azam گفت...

تعصب داشتن روی یه موضوع خاص مانع از این میشه که درست و عاقلانه رفتار کنی
تعصب سالهاست که گریبانگیر مردم متمدن این سرزمینه و متاسفانه بهترین وسیله برای سوء استفاده سیاستمداران ناپاک ایران زمین

لیلا+ گفت...

"هر روز صبح صدای اذان صبح من را از خواب بیدار می کند" را که خوندم گفتم یااباالفضل! اینجا مداحه نمیذاشت بخوابه، اونجا موذن!

احسان گفت...

توی کشور ما دین دست و پا گیر شده و مایه عقب موندگی و بی فرهنگی