۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

دوستی یعنی گره از کار کسی باز کردن


حاشیه : شنیدین این روزها یه مجله ی جوون پسند نسبتاً مشهور توی اصفهان نایاب شده؟ آخه یکی از اعضا تحریریه به شدت اون جا اسم در کرده.

۷ نظر:

پارسی دخت گفت...

نگو که تو هیئت تحریریه این تقویم خفن دست داری؟
آره.......
یعنی چی آیا ؟!!!!

Unknown گفت...

ندارم. دست ندارم.توی این هیات تحریریه دست ندارم.

harry haller گفت...

alaan un badbakhti ke az tanaabe aavizune manam!

Unknown گفت...

یعنی اون یکی کچله منم؟

جمال گفت...

یک روز پسری دوازده ساله که لاک پشت مرد ه ای را که ماشین از رویش رفته بود را با نخ می کشید وارد یکی از روسپیخانه های آمستردام شد و گفت:
- من می خواهم با یکی از خانم ها س..س داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم
گرداننده آنجا که همه "مامان" به او می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:
- باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن
پسر پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟
"مامان" گفت: نه ندارند
پسر که خیلی زبل بود گفت: تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزامیخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. منهم لیزا را میخواهم.
اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد. ده دقیقه بعد آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:
- چرا تو درست کسی را که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟
پسرک با بی میلی جواب داد:
- امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست میاد خونه ما تا من تنها نباشم.این خانم امشب هم مثل همیشه حتما کارهای بد با من خواهد کرد.در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد کرد بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش آن خانم را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه ترتیب اونو خواهد داد و بیماری به پدرم سرایت خواهد کرد وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردایش که پستچی میاد طبق معمول مادرم و پستچیه قاطی همدیگر خواهند شد
هدفم مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت!!!!

leili گفت...

khoda bod

7805 گفت...

بجای کامنت:
http://kalam.se/namehaye-parvin01.html