۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

من هیچ چیز ویژه بانوان نمی خواهم...


تقدیم به مریم نمازی و همه ی دختران ایرانی،
از صبح ctrl + N را گرفتم توی صفحه word تا بنویسم. ولی نشد، نوشتم و پاک کردم، هی نوشتم و پاک کردم، بلند شدم از پای این جادوی هزاره ی آخر، دوبار نشستم، کتاب خواندم، ترجمه کردم، ولی نشد که بنویسم، نشد چون گاهی شُک یاد آوری زیستن انگار آدم را به خود می آورد، یادم می آید که می زیم و یادم می آید که اینجا ! و حالم از این گونه زیستن بد می شود، سر میز ناهار حرف تیتر درشت روزنامه های صبح می شود، می خندیم به تیتر سمت چپ روزنامه اعتماد امروز که پیشنهاد ایجاد محیط هایی برای ازدواج موقت را داده، می خندیم ولی واقعاً اینقدر ها هم خنده دار نیست. یادم می آید که اینجا ایرانی است که برای ما ساخته شده، یادم می افتد به فیگور مدیر تحقیق و توسعه یکی از همین کارخانه هایی که اسمی در کرده اند وقتی می گفت، "ما چی می خوایم جواب نسل بعدی رو بدیم؟ ما چی براشون ساختیم؟" همین چند دقیقه پیش یک نفر می گوید زهرا رهنورد سومین متفکر برتر سال 2009 است، یادم می آید که "بگم؟ بگم؟ بگم؟" باز یک نفر دیگر می گوید" ببین چه به روز شیرین عبادی آوردن می گن پونصد میلیون بدهی مالیاتی داشته،" از خودم می پرسم واقعاً داشته؟ گفتم" اگر شیرین عبادی شاهین عبادی بود شاید این قدر براشون درد آور نبود حالا حتماً می گن این ضعیفه چطور داره چوب لای چرخمون می ذاره ! " از جمله ی خودم خنده ام می گیرد، ولی واقعاً اینقدر ها هم خنده دار نیست. چون من به عنوان یک زن گاهی می شوم تهمینه میلانی که به ساختن پارک های ویژه بانوان اعتراض دارد و دلیلش هم این است که هر چه این فاصله بین زن و مرد بیشتر شود مشکلات هم بیشتر می شود، که می گوید هر بار که چیزی به اسم زنان ساخته می شود دلش می لرزد و گاهی می شوم آن مجری رو به روی میلانی، که به همان چند دقیقه آفتاب گرفتن راضی است، بی آن که حقوق اولیه یک انسان را طلب کند. تاکید می کنم یک انسان را!
من پارک ویژه بانوان نمی خواهم، من پیاده روی بانوان نمی خواهم، من هیچ چیز بانوان نمی خواهم، من فقط آرزو دارم به عنوان یک انسان پذیرفته شوم، وقتی علیرغم مشکلات شخصی و گاهی جسمی که شاید کم تر کسی تاب تحملش را داشته باشد، با تمام توانم برای بهتر کردن شرایط فرهنگی محیط اطرافم تلاش می کنم، فقط یک خواسته دارم، که بی آنکه برچسب بخورم پذیرفته شوم، این خواسته زیادی نیست.

۱۴ نظر:

ناشناس گفت...

قربون آدم چیز فهم
یک انسان

رهگذر گفت...

همه جای دنیا مشکلی یا معضلی(!) که پیش میاد سعی می کنن ملت رو آگاه تر کنن که ...تو این مملکت دورش حصار می کشن که یه وقت ملت بهش نزدیک نشن،نبینن،نفهمن و...
آخه بالا رفتن سطح آگاهی مردم خیلی خطرناکه...
فکر می کنم بهترین کاری که واسه آیندگان می تونیم بکنیم، بالا بردن سطح آگاهی خودمون و اطرافیان و...باشه که ملت بدونن چی حقشونه و ندارن.

7805 گفت...

کم کم آماده میشدم کامنت بگذارم که چرا برای روز جهانی خشونت علیه زنان چیزی ننوشته ای، که بالاخره نوشتی.
دردو بلات بخوره تو سر این بقول ابراهیم: "الفنون"

لیلا+ گفت...

این روزها همه(زن و مرد) آرزو دارند که بعنوان یک "انسان" پذیرفته بشن!!!(چطور رفتار میکنیم!)

کاش "همه جا" بعنوان یک زن پذیرفته میشدیم،با توجه به همه ویژگیهامون

Unknown گفت...

رهگذر جان ما هنوز حقوق اولیه شهروندی رو نمی دونیم همین حقوقی که باید مطابق قوانین اجرا بشند چه برسه به دیگر چیزها!
7805 عزیز، اگر بخوام راجع به خشونت علیه زنان ایرانی چیزی بنویسم مطابق با همین تجربه محدود و دانش اندکم در یک پست وبلاگ که هیچ در کتاب هم نمی گنجد، این فقط چند خطی درد و دل بود از یک زن که جوانی اش را تا این لحظه برای افزایش دانش خودش و دیگران به کار گرفته و دیده این جا انگار جواب داد را با بی داد، مهربانی را با دشمنی، صداقت را با فریبکاری می دهند.
لیلا جان : انسان بودن هنوز یک مرحله پایین تر از زن بودن است. من از اینکه زنم خوشحالم ولی از این که دیگران یک زن را چطور می بینند خیلی دلگیرم.

محبوبه گفت...

دارم می ترکم...

Unknown گفت...

از چی محبوبه؟

مینا گفت...

حالا نیست اون بقیه جاهایی که روش اسم بانوان رو نذاشتن بانوان رو راه می دن؟!!

Farhang گفت...

حالا که بحث داغ هستش، منم یه لینک میذارم و از دوستان می خوام نظرشون رو درباره خط هشتم، این لینک بگن. که ایا این کاری که اینا میکنن، باعث پیشرفت حقوق خانم ها میشه؟ یا برعکس باعث نزول شخصیتشون میشه؟
http://www.mpi-halle.mpg.de/mpi/mpi_f_job.html

Unknown گفت...

انجمن ماکس پلانک علاقه مند است که نسبت زنان را در میان دانشمندان افزایش دهد و برای همین هم روش هایی برای ترغیب انها به ارسال درخواست پذیرش به کار می گیرد.

منظورت به اینه؟

Unknown گفت...

انجمن پلانک به فیزیک مربوط می شه؟ یا برق؟
به نظر من حرف بی خودی زده، چون زن ها اگه خودشون بخوان میرن اپلای می کنن اگرم نخوان نمی رن دیگه ترغیب نمی خوان ، بعدم خب به این فکر می کنم که ترغیب رو اینها توی چی می دونن؟
ولی باید قبول کنیم گاهی وقت ها بعضی چیزهای برای زن ها دشوار تره مثلاً دانشمند شدن!!! و فول تایم تحقیق کردن برای زنی که شوهر و بچه داره ( عملاً تعداد بچه هاش در دو باید ضرب بشه) کار سخت تریه تا برای یک مرد.
بحث من البته بیشتر روی مسائل روزمره ی زندگیه که زنونه مردونه شده مثل اتوبوس ( ولی تاکسی ما کنار هم می شینیم!!) مثل دوچرخه کرایه ای های سر 33 پل ( که به مردا فقط کرایه میدن) مثل حساسیت هایی که روی زن ها داریم، مثل این که زن ها نباید توی برخورد ها اول باشن، مثل خیلی چیزهایی که به ذهن من و تو شاید هیچ وقت نرسه!

7805 گفت...

این صحبتهای واقعیت (!) حرس آدم را در می آورد {..."برای زنی که شوهر و بچه داره "...}. باید به برابری کامل ایمان داشته باشیم؛ حتی بدون یک قلم استثناء. سختی و آسانی برخی کارها صحیح، آزادی خانمها در انتخاب هم صحیح، ولی قبلش باید مطمئن شویم که دلیل این انتخاب برنگردد به نوعی خود سانسوری. مثل آنکه گفته بود: "بردگی آنقدر انسان را پست میکند که آخر بردگی را هم دوست دارد"

نفيسه-ق گفت...

نه خواسته زيادي نيست عزيزم اما اساسا اين ها با خواسته مخالف اند. كوچك يا بزرگش فرقي نمي كند. فرقي نمي كند كه توي يك نامه به رييس جمهور جا شود در حد ماهي 50 هزار تومان كمك باشد يا نه يك اعتراض بلند باشد توي خيابان ها. اما حرف ها چيست؟ يك دنياي متفاوت!
اين روزها حس مي كنم دارم چند شخصيتي مي شوم از اين همه تناقض.

7805 گفت...

ضمنا عید سیدها بر شما مبارک (اساساً به آن عقیده ای ندارم ولی به شما عقیده دارم.)